کد مطلب:163112 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:286

نقد نظریه
از دید این نظریه، حركت عاشورایی، به دلیل آن كه سرانجامش در آغاز پیدا بود، در حوصله ی تدبیر نمی گنجید. بدین جهت راهی برای توضیح آن حركت باقی نمی ماند كه در خور شأن والای امام علیه السلام باشد، جز تعبد. بنابراین حركت ایشان نه از شوق برنامه و هدف، بلكه از لذت رضایت پروردگار نیرو می گرفت.

پس دو نكته ی مهم در این نظریه وجود دارد كه بایستی به توضیح برسد. یكی علم امام علیه السلام و دیگر وجود فرمان الهی كه زمینه ی اظهار تعبد را برای امام حسین علیه السلام فراهم می ساخت.

درباره ی علم امام حسین علیه السلام باید گفت كه راه آن حضرت برای نیل به


آن دانایی تنها به علم امامت منحصر نبود، بلكه می توان پیش گویی های معتبری را از منابع تاریخی و دینی به دست آورد كه پیشاپیش از پایان كار عاشورا خبر می داد و امام حسین علیه السلام از همه ی آن ها آگاه بود. [1] .

برای نمونه سید بن طاووس در لهوف خطبه ای را از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می كند كه آن حضرت بر فراز منبر، از شهادت فرزندش حسین علیه السلام سخن گفت و اندوه خود را اظهار نمود و حاضران نیز از اندوه پیامبر صلی الله علیه و آله متأثر شدند. و نیز از امام حسین علیه السلام نقل كرد كه فرمود:

«پدرم (علی علیه السلام) به من خبر داد كه رسول خدا صلی الله علیه و آله از شهادت من و او خبر داده و فرموده است كه قبر من نزدیك قبر پدرم خواهد بود و...»

از این رو، توفیق نظریه ی تعبد، در گرو اتخاذ موضعی كلامی در مورد «علم امام» علیه السلام و در انحصار آن نیست.

بنابراین، بحث درباره ی نظریه ی تعبد با بحث كلامی درباره ی «علم امام» علیه السلام ارتباط منطقی ندارد. شگفت است كه دسته ای از نویسندگان كه درباره ی نظریه تعبد بحث كرده اند، مسأله را به بحث كلامی درباره ی «علم


امام» علیه السلام پیوند زده اند. [2] گو این كه بدون پذیرش علم بی نهایت امام علیه السلام، نظریه ی تعبد، روی توفیق نخواهد دید.

البته اگر كسی، گذشته از ظواهر تاریخی، بلكه با تكیه بر ایمانی راسخ، علم امامت را چنان ببیند كه امام را از مراجعه به پیش گویی های معتبر بی نیاز می سازد. [3] برای تفسیر عاشورا، راهی جز نظریه ی تعبد، پیش رو ندارد. [4] .


و اما فرمان الهی، از دو راه می تواند كشف شود:

الف) از راه «ان»؛

یعنی از راه نبود تفسیری حكمت پسند برای حركت عاشورایی و یا نیافتن آن، پی برده می شود به وجود فرمان الهی و تعبد به اجرای آن.

ب) از راه قاعده ی مكتبی؛

در باور شیعه اصلی است كه می گوید: «درباره ی هر كاری تكلیفی وجود دارد.» [5] .

گفتنی است كه اگر وجود فرمان ولو از راه عمومیت تكلیف، كشف و اثبات شود، به تنهایی كافی است كه نظریه ی تعبد در مورد حركت امام


معصوم علیه السلام كه زمینه های كاركرد متعبدانه به تمامی در ایشان فراهم است، وجهه ی منطقی پیدا كند، بی آن كه به بحث های كلامی درباره ی «حدود علم امام» نیاز افتد.



[1] ظاهرا در اصل وجود آن پيش گويي ها اختلافي نيست. بلكه هم اكنون نيز روايت هاي آن موجود است. ولي در مقدار آگاهي هايي كه از آن پيش گويي ها درباره سرنوشت امام حسين عليه السلام، به دست مي آمد، اختلاف وجود دارد. رك به تلخيص الشافي، شيخ الطائفه ابي جعفر الطوسي رحمه الله ج 4، ص 182.

[2] كتاب «شهيد جاويد» و همين طور ساير كتاب هايي كه در برابر آن و براي رد آن پديد آمدند، همه چنين كرده اند.

[3] علامه طباطبايي رحمه الله فرموده است:

«امام عليه السلام به موجب اخبار كثيره مقامي از قرب دارد كه هر چه بخواهد به اذن خدا مي تواند بداند. و از آن جمله است علم به تفصيل مرگ و شهادت خود با جميع جزئيات آن، و اين مسأله هيچ گونه محذوري از راه عقل ندارد...» رك به شهيد جاويد حسين بن علي عليه السلام، صالحي نجف آبادي، چاپ يازدهم، مقدمه ي كتاب، ص 10.

[4] حقيقت آن است كه براي چنين كسي راهي ديگر نيز وجود دارد. في المثل «نظريه ي مديريت» كه به زودي شرح آن مي آيد، همانند نظريه ي تعبد، بر اين مطلب تكيه دارد كه امام عليه السلام، به پايان حركت خويش دانا بود.

گذشته از نظريه ي مديريت، نظريه هاي ديگري هم وجود دارند كه مي توانند ما را از پناه بردن به دامان نظريه ي تعبد، بي نياز سازند، ولي اين اشكال را دارند كه به دشواري اثبات مي پذيرند. في المثل برخي گفته اند تصميم آن بود كه فاجعه ي خونين كربلا به وجود بيايد تا بني اميه رسوا و اسلام زنده شود. و يا گروهي ديگر از شيعيان گفته اند كه اين حادثه براي آن بود تا امام حسين عليه السلام به بالاترين درجه ي كمال نائل آيد. و يا در نظر دسته ي ديگر همه ي بلاياي عاشورايي، خدمتي بوده است. به شيعيان علي عليه السلام، تا گناهانشان مورد بخشايش قرار گيرد و سرانجام به بهشت وارد شوند.

[5] بحث درباره ي اين قاعده فرصتي مستقل مي طلبد كه در آن فرصت، نظام تشريع الهي به تقرير درآيد و توضيح بيايد.